نماز از دیدگاه قرآن
نماز در تمام ادیان الهى به عنوان برترین آیین عبادى و رکن معنویت و ارتباط با خداوند مطرح بوده است. درخواست حضرت ابراهیم(ع) چنین بوده است که:« رب اجعلنى مقیم الصلوة و من ذریتى ... (ابراهیم /40)؛ پروردگارا، من و ذریهام را برپا دارنده نماز قرار ده.» به حضرت موسى (ع) در کوه طور خطاب شد:« اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکرى(طه /14)؛ همانا من الله هستم، معبودى جز من نیست مرا پرستش کن و نماز را براى یاد من برپا دار.»
حضرت عیسى(ع) مىگوید:«... و اوصانی بالصلوة والزکاة ما دمت حیّا (مریم /31)؛... و مرا توصیه نموده به نماز تا زمانیکه زنده هستم.»
و در چند جاى قرآن سخن از میثاق بنىاسرائیل آمده است که بخشى از مواد آن اقامه نماز است.
در آیین مقدس اسلام نیز« نماز» جایگاه ویژهاى دارد و در قرآن کریم بر آن تاکید فراوان شده است.
در این کتاب الهى وظایفى براى مسلمانان، در مقابل نماز مقرر شده است. این وظایف عبارتند از:
1- برپایى نماز
در آیات زیادى برپایى نماز در کنار«ایتاء زکوة»؛ پرداختن زکات آمده است.
تکیه بر این دو رکن، در حقیقت براى بیان این واقعیت است که مسلمان شایسته، هم در پیوند با خداوند باید ارتباط عاشقانه و صمیمى داشته باشد و هم در رابطه با مردم بى تفاوت نبوده و وظایف واجب و مستحب مالى خود را انجام داده، به فکر محرومان جامعه باشد. عالى ترین شکل ارتباط عاشقانه با خداوند نماز است و بهترین شیوه ارتباط با مردم حل مشکلات مادى آنهاست که با اداى وظایف مالى، از سوى مسلمانان این مهم برآورده مىشود. در قرآن کریم «اقامه نماز» و«ایتاء زکوة» به عنوان محک ایمان، تقوى، اخلاص و ... شمرده شده و این دو در حقیقت اولین گام وفادارى به دین معرفى شدهاند. قرآن کریم درباره برخورد با مشرکین مىفرماید:« فان تابوا و اقاموا الصلاة و آتوا الزکوة فخلوا سبیلهم(توبه /5)؛ هرگاه توبه کنند و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند، آنها را رها ساخته و مزاحمشان نشوید...»
در آیه دیگرى آمده است« فان تابوا واقاموا الصلوة و آتواالزکوة فاخوانکم فى الدین ...(توبه/11)؛ پس اگر توبه کردند و نماز را برپا داشته و زکات را بپردازند پس برادران دینى شما هستند...»
معناى اقامه نماز
به نظر مىرسد با توجه به ریشه لغوى اقامه، که از قیام - در مقابل قعود است - اقامه نماز را به معناى برپایى آن بگیریم، در مقابل آن زمین ماندن و زمین گیر شدن و بىاعتنایى به آن است و این معنا داراى مصادیقى است:
1. گزاردن درست نماز با حدود و شرایط آن.
2. به جاى آوردن نماز به نحو کامل و احسن.
3. تداوم در برپایى نماز.
4. تلاش براى مطرح کردن و گسترش نماز در جامعه.
راغب در مفردات گوید:
« و لم یأمر تعالى بالصلوة حیثما امر ولا مدح به حینما مدح الا بلفظ الاقامة تنبیهاً ان المقصود منها توفیة شرائطها لا الاتیان بهیئاتها ... ؛ در تمام مواردى که خداوند به نماز امر فرموده یا آن را ستوده است واژه اقامه را به کار برده است تا به این معنا توجه دهد که مقصود از نماز، گزاردن نماز واجد شرایط است نه تنها به جاى آوردن هیات نماز (بدون روح).»
در قرآن کریم، اقامه نماز با ویژگىهاى ذیل مطلوب است:
الف - برپا داشتن نماز، با نشاط و شادابى.
در دو آیه از قرآن، نماز خواندن با کسالت از ویژگىهاى منافقان شمرده شده است:« ... و اذا قاموا الى الصلوة قاموا کسالى ... (نساء /142)؛ و هنگامى که به نماز مىایستند از روى کسالت مىایستند...»
«... ولا یاتون الصلوة الا و هم کسالى ... (توبه / 54)؛ و نماز به جا نمىآورند جز با حال اکراه و کسالت.»
و ویژگى چنین نمازى جز نماز بى کیفیت که به همه چیز، جز نماز شبیه است، نیست. در روایتى از حضرت امام سجاد(ع) مىخوانیم:
«ان المنافق ینهى ولا ینتهى و یأمر بما لایأتی و اذا قام الى الصلوة اعترض؛ منافق (از کار زشت) نهى مىکند، ولى خود از آن کار دست نمىکشد و فرمان مىدهد(به خوبى) ولى خود انجام نمىدهد و چون به نماز بایستد اعتراض مىکند.» راوى مىگوید: پرسیدم:« ما الاعتراض؛ اعتراض چیست؟» حضرت فرمود:«الالتفات و اذا رکع ربض؛ رو به راست و چپ گردانیدن و چون رکوع کند خود را مانند گوسفند به زمین اندازد(یعنى بعد از رکوع نایستد و به همان حال به سجده رود.»
ب - اهتمام به نماز و وقت فضیلت آن
قرآن کریم مىفرماید:« فویل للمصلین. الذین هم عن صلوتهم ساهون.(ماعون / 4 و 5)؛ پس واى بر نمازگزارانى که از آن غافلند.»
«ساهون» آنانند که از اصل نماز غافلند، توجهى به آن ندارند، گاه آن را نمىخوانند، گاه در آخر وقت مىخوانند. قرآن کریم مىگوید این مساله در ضعف اعتقاد دینى او ریشه دارد. گفتنى است که «سهو» و«اشتباه» در نماز مورد نظر آیه نیست، زیرا اگر چنین بود، مىفرمود:« فى صلوتهم» در نمازشان نه «عن صلوتهم» از نمازشان. یونس بن عمار از حضرت امام صادق (ع) پرسید: مقصود از سهو همان وسوسه شیطان است؟ حضرت فرمود:«لا، کل احد یصیبه هذا ولکن ان یغفلها و یدع ان یصلى فی اول وقتها ؛ نه هر کس مبتلا به وسوسه مىشود بلکه مقصود آن است که از اصل نماز غفلت کند و در اول وقت نخواند.» امام صادق (ع) در روایتى فرمود:« تاخیر الصلوة عن اول وقتها لغیرعذر مقصود از سهو آنست که نماز را بی هیچ عذری به تأخیر اندازد.»